به گزارش شهرآرانیوز، پس از سخنرانی «رضا پهلوی» در چهاردهم خردادماه سال جاری مشاهده شد این شبکه در رأس دیگر شبکههای فارسی زبان خارج از کشور، با دعوت از طیفها و گروههای مختلف سیاسی معاند اقدام به پدید آوردن مجالی برای هماندیشی و همافزایی گروههایی کرد که در باطن با یکدیگر مشکلات عدیده و اختلاف سلیقههای بسیاری دارند. اقدامی که پیشتر اگرچه در این شبکه مشاهده شده بود، اما شبکههای دیگر معاند اینچنین موفق به دستیابی به آن نشده بودند.
میتوان در نظر داشت که این شیوه تولید محتوا توسط شبکه سعودی ایران اینترنشنال نشان دهنده یک رویکرد جدید در میان رسانههای معاند است که به نظر میرسد این شبکه تلوزیونی از حامیان خود مأموریت جدیدی یافته تا بدون توجه به اهداف پنهان برخی گروهها شرایطی را برای هدفی که آن را بر اندازی عنوان میکنند، فراهم آورند؛ اما پرسش مهم این است که این مأموریت ایران اینترنشنال چگونه و تحت چه شرایطی به آن محول شده است؟
شبکه تلوزیونی فارسی زبان ایران اینترنشنال از ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ همزمان با دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران فعالیت خود را آغاز کرد و تا امروز نیز توانسته تنها شبکه تلوزیونی ۲۴ ساعته در پوشش اخبار ایران باشد.
این شبکه تلوزیونی که مقر آن در لندن انگلستان واقع شده به طور رسمی مالک خود را شرکت «ولنت مدیا» و صاحب امتیازش را شرکت «گلوبال مدیا» در بریتانیا معرفی کرده است؛ با این حال ایران اینترنشنال تا امروز بدون پخش هیچ آگهی و رپرتاژی پیش رفته که نشان از منابع مالی مطمئناش است. با این حال سال ۹۷ بود که روزنامه انگلیسی گاردین که به رغم بسیاری یکی از معتبرترین روزنامههای این کشور است طی مقالهای درباره رابطه ایران اینترنشنال و خانواده سعودی یادداشتی را منتشر کرد. در گزارش این روزنامه اثبات میشود که این شبکه با بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری از طرف «محمد بن سلمان» به واسطه «سعود القحطانی» تأمین شده است.
بر اساس گزارشی که پیشتر نیز در خبرگزاری رویترز منتشر شده بود، سعود القحطانی کسی است که در ۲۲ اکتبر موجب گروگانگیری «سعد الحریری»، شکنجه و گرفتن اعترافات اجباری از او شده بود. اگرچه که این شبکه بعد از انتشار این گزارش پاسخی را برای روزنامه گاردین منتشر میکند و هرگونه ارتباطی را با دربار سعودی رد کرد، اما منابع مالی خود را همچنان در هالهای از ابهام نگاه داشت.
درحالیکه این شبکه ادعا میکند از منابع مالی مستقلی اداره میشود، اما در گزارش روزنامه گاردین نوشته شده بود این شبکه در آن سال حقوق دوبرابری را نسبت به سایر رسانههای مشابه به کارمندان خود پرداخت میکرد. اگرچه که این شبکه در پاسخ خود آن را تکذیب کرد، اما همین سال گذشته بود که یکی از مجریان این شبکه با حضور در یکی از گفتوگوهای «کلاب هاوس» در پاسخ به پرسش یک کاربر در خصوص علت حضور در این شبکه گفت علت حضورش در این شبکه اولاً حقوق بهتر و ثانیاً آزادی کامل برای آمادهسازی اخبار است.
با این وجود «نگاه مرتضوی» روزنامهنویس ایرانی آمریکایی که سابقاً به عنوان گزارشگر این شبکه تلویزیونی کار میکرد نیز درباره بودجه این شبکه نوشت: «عربستان سعودی بسیار سیستماتیک و پیگیر در حال جهتدهی جدید به رسانههاست. عربستان سعودی به دنبال نفوذ و اعتبار است و بر تحقق این خواسته هزینههای زیادی را پرداخت میکند.» او بعد تصریح کرد که علت خروجش از این شبکه تلویزیونی تأثیرگذاری شدید سیاستهای سعودی بر اخبار و تصمیمات تحریریه این شبکه بوده است.
حتی اگر ادعاهای روزنامه گاردین درخصوص نقش سعود القحطانی در این شبکه را کنار بگذاریم، بر اساس اسناد رسمی ریاست کمپانی «ولنت مدیا» نیز بر عهده شخصی به نام «عادل عبدالکریم» یک تبعه سعودی است که رابطه طولانی را با مقامات اجرایی مرتبط با دربار سعود از جمله «عبدالرحمن الراشد» را دارد؛ فردی که عضو هیأتمدیره گروه تحقیق و بازاریابی سعودی، یکی از بزرگترین کمپانیهای انتشاراتی در خاورمیانه است.
در سالهای اخیر برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، از جمله عربستان، امارات و بحرین خصومت خود را با سایر ملتهای مسلمان عیانتر کرده و در راستای رضایت صهیونیستها کار میکنند.
از ۲۵ شهریور ماه سال ۹۹ که توافقنامه سازش میان رژیم صهیونیستی و دو کشور کوچک عربی امارات و بحرین با دلیلی دونالد ترامپ، به امضا رسید، این دو کشور رابطه غیر علنی خود را پس از سالها با تلآویو علنی کردند و به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، این کشورها نقش جاده صافکن آل سعود در برقراری رابطه علنی میان ریاض و تلآویو را بازی کردند.
اما با وجود اینکه عربستان سعودی تا آن زمان در خصوص اعلام رسمی رابطه خود با رژیم صهیونیستی اکراه داشت، اما برخی گزارشهای رسمی در روزنامههای رژیم صهیونیستی از رابطه امنیتی این رژیم با آل سعود حتی در دورانی که آنها روابط خود را عادیسازی نکرده بودند، خبر داد. اولینبار کانال ۱۳ تلوزیون رژیم صهیونیستی با استناد به منابع دیپلماتیکی اعلام کرد، «پاردو» که بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ ریاست موساد را بر عهده داشت، در سال ۲۰۱۴ سفری مخفیانه به ریاض، پایتخت عربستان سعودی انجام داده است. دیداری که پس از آغاز مذاکرات هستهای بین ایران و قدرتهای بینالمللی به علت نگرانی سعودیها از توافق هستهای صورت گرفته بود. بر اساس این گزارش سعودیها، رژیم صهیونیستی را قویترین حامی خود در برابر ایران میدانستند و به همین دلیل برای اولینبار از یک مقام عالیرتبه صهیونیست میزبانی کردند.
اما بعدتر روزنامه صهیونیستی اسرائیل هیوم بود که طی گزارشی نوشت بیش از یک دهه، مقامات صهیونیست بازدیدهای مخفیانه از عربستان سعودی دارند. این روزنامه گزارش کرد «بنی گانتس» زمانی که رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی بود، «مایر داگان»، «تامیر فردو» و «یوسی کوهن» رؤسای سابق موساد و «مئیر بن شبات» رئیس سابق شورای امنیت داخلی اسرائیل به عربستان سفرهایی داشتهاند.
همچنین سال ۲۰۲۰ نیز «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی، دیداری با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی داشت. دیداری که با حضور «مایک پمپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا صورت گرفت. بنابر این گزارشها در آن سفر نیز «یوسی کوهن» رئیس سابق موساد نیز حضور داشت.
اما به نظر میرسد این روزها نیز روابط دربار سعودی با رژیم صهیونیستی، با توجه به تلاشهای صورت گرفته برای احیای برجام همچنان گرم بوده و اگرچه به صورت رسمی اعلام نشده در پشت پرده چه اتفاقاتی در جریان است. شکی نیست که عربستان سعودی برای پیشبرد اهداف خود در مأموریتهای جهتدهی افکار عمومی در داخل ایران که به واسطه حداقل سه رسانه فارسی زبان (تلوزیون من و تو، تلوزیون ایران اینترشنال و رسانه ایندیپندنت فارسی) نیازمند یک شریک مطمئن برای تأمین اطلاعات است. آنچه که این روزها تلویزیون ایران اینترنشنال علمدار آن شده و آن را «منابع مطلع» نام میبرد.
شهریور ماه گذشته بود که «نفتالی بِنِت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی از راهبرد «هزار رخم» برای مقابله با ایران پردهبرداری کرد. راهبردی که در آن زمان به بایدن ارائه شد و مبنی بر آن بود که برای مقابله با ایران باید از ترکیبی از اقدامهای کوچک در چندین جبهه به جای یک ضربه سنگین استفاده کرد.
راهبردی که اگرچه این روزها به رغم بسیاری از کارشناسان غربی با شکست مواجه شده، اما دستکم در رویدادهای اخیر میتوان ردپاهایی از آن را در سطوح مختلفی از جمله نظامی و دیپلماتیک مشاهده کرد. از اقدام به ترور «پاسدار حسن صیاد خدایی» گرفته تا دعوت از دبیرکل آژانس بینالمللی اتمی پیش از حضور در شورای حکام برای گزارش ضد ایرانی. اما عرصه یک جنگ تمامعیار ترکیبی برای رژیم صهیونیستی بدون یک رسانه مطمئن به فرجامی نمیرسد. در گیر و دار جنگ روایتها، این رژیم خوب میداند که برای میدانداری و بزرگنمایی دستاوردهای داشته یا نداشتهاش نیاز شدیدی به یک عامل تبلیغاتی دارد. اگرچه که روابط مالی این رژیم با شبکه ایران اینترنشنال در ظاهر مشخص نیست، اما مشخص است به دنبال سفرهای محرمانه مقامات امنیتی این رژیم به کشوری که حمایت مالی این رسانه را انجام میدهد توافقاتی در این خصوص صورت گرفته است. توافقاتی که میتوان آن را در گزارشهای اخیر این شبکه مشاهده کرد.
چندین سال است که شبکههای تلویزیونی فارسی زبان معاند در خارج از کشور برای اینکه نشان دهند از یک شبکه مردمی و گسترده که طیف مختلفی از افراد را شامل میشود، برخوردار هستند اقدام به راهاندازی بخشهایی تحت عنوان گزارشگر مردمی کردهاند. در این بخش ویدئوها و تصاویری با برچسب گزارشگر «من و تو» یا گزارشگر «ایران اینترنشنال» از سوی مردم برای این شبکهها ارسال میشود و مبنای تحلیلهای آنها قرار میگیرد. فارغ از اینکه ارزش این ویدئوها برای مبنا قرار گرفتن در تحلیلهای کارشناسی برای یک رسانه حرفهای تا چه اندازه است، اما فرامتن این ماجرا داشتن یک شبکه گسترده مردمی بوده که همیشه آرزوی این شبکهها است. به طوری که در جریانات مختلف بارها مشاهده شده از ویدئوهایی که کاربران در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند بدون کسب اجازه بهرهبرداری کرده و آن را تحت عنوان «گزارش مردمی برای شبکه خودشان» به انتشار گذاشتهاند که حتی با اعتراض این کاربران مواجه شده است.
در ماههای اخیر مشاهده میشود شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال نوع جدیدی از شبکهسازی را برای خود آغاز کرده است. اولین رد چنین رویکردی در تلویزیون ایران اینترنشنال را میتوان در خبری که دهم اردیبهشت ماه امسال توسط این شبکه منتشر شد جستجو کرد. خبری که بصورت اختصاصی توسط این شبکه منتشر شد و در آن ادعا میشد که طرح تروری در اروپا توسط سپاه را افشا میکند. خبری که در آن ادعا میشد که این اخبار توسط اطلاعاتی است که توسط برخی از منابع دیپلماتیک در اختیار این شبکه قرار گرفته است.
پس از این خبر ایران اینترنشنال، هیچیک از رسانههای معاند کنش یا واکنشی به آن نداشتند تا اینکه شبکههای تلویزیونی رژیم صهیونیستی نیز ادعا کردند که این گزارش حاصل از اعتراف آنها از یک پاسدار به نام «منصور رسولی» در داخل ایران بوده است. ادعایی که بعدتر نیز رد شد و مشخص گردید تعدادی از عوامل نفوذی وابسته به سازمان اطلاعاتی موساد با اعتراف اجباری از شهروندان اقدام به تهیه فایلهای صوتی برای بهرهبرداری رسانهای میکردند.
بنابر این شواهد مشخص میشود که طرح اولیه این ادعا توسط عوامل سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بوده و شبکه ایران اینترنشنال با تهیه این گزارش در واقع اطلاعات خود را از عواملی در این سازمان دریافت کرده است.
با توجه به نکات مطرح شده تا اینجا، ارتباط رسانههای فارسی زبان معاند از جمله شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال، با سازمانهای اطلاعاتی امری مرسوم است؛ زیرا که این شبکهها توسط دولتهای خارجی قطعاً با دلایل خاصی تشکیل شدهاند و یکی از عوامل کمک کننده به آنها نیز سازمانهای اطلاعاتی هستند. اما این درحالیست که تاکنون هیچیک از این شبکهها، تا امروز مانند شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال این چنین به وضوح ادعای ارتباط با یک سازمان جاسوسی را نداشتهاند. برای مثال شبکه تلویزیونی «بیبیسی فارسی» که مورد حمایت دولت انگلستان بوده یا «صدای آمریکا» که توسط دولت ایالات متحده حمایت میشود، تاکنون سابقه نداشته است که برای اخبار خود متوسل به سازمانهای جاسوسی از جمله «امآیسیکس» یا «سیآیای» شده باشند.
با این حال عیانسازی ارتباط این شبکه تلویزیونی با سازمان جاسوسی موساد منحصر به این خبر نبود. بعد از ماجرای ترور «شهید حسن صیاد خدایی» در یکی از خیابانهای تهران، شبکه ایران اینترنشنال از پیشتازان گزارش این خبر بود. در حالی که این خبر اولینبار در شبکههای اجتماعی در حال طرح شدن بود؛ شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال به نقل از منابع صهیونیست اقدام به ارائه اطلاعاتی درباره این حادثه ترور کرد. در گزارشهای این شبکه نیز اطلاعاتی که قبلتر طی خبر مربوط به ماجرای اعترافگیری اجباری بار دیگر طرح شد.
این شبکه تلویزیونی در رویداد مختلف در داخل کشور با استناد بر همین روابط اطلاعاتی خود نیز بارها سعی کرده است مسائل را امنیتی جلوه دهد؛ این شبکه در راستای نمایش شبکه اطلاعاتی قدرتمنداش حتی اقدام به ادعاهایی عجیب نیز کرده است. ادعاهایی که حتی توسط حامیان این رسانه، در شبکههای اجتماعی تمسخر را به دنبال داشته است.
با یک بررسی کوچک در خصوص اخبار اختصاصی این شبکه مشاهده میشود که این نوع رویکرد اخبار اختصاصی از اواخر سال ۱۴۰۰ آغاز شده؛ درست بعد از آنکه رژیم صهیونیستی از رویکردی جدید برای یک جنگ ترکیبی علیه ایران پردهبرداری میکند. به نظر میرسد تلویزیون ایران اینترنشنال در یاریرسانی به سازمان جاسوسی موساد به دنبال آن است که فضای مورد نظر صهیونیستها را در ایجاد تنش و ترس در افکار عمومی ایرانیان دنبال کند. یکی از اصلیترین این اهداف نیز نمایش ضعفهای اطلاعاتی در ایران و نفوذ گسترده موساد در ایران است. شاید هم به همین باشد که در چند ماه اخیر شاهد آن هستیم، این شبکه در تلاش است هر رویدادی را مرتبط به مسائل امنیتی بداند.
ایران اینترنشنال طی حوادث مرتبط با «منصور رسولی»، ترور «سرهنگ صیاد خدایی»، فوت «دکتر ایوب انتظاری»، حادثه در پارچین و ... در روزهای اخیر ادعا کرده است از پشت پرده امنیتی این حوادث با اتکا به شبکه اطلاعاتیاش در داخل ایران و نهادهای اطلاعاتی با خبر است. اما بعد از شهادت پاسداران «محمد عبدوس» و «علی کمانی» بیست و دوم خرداد ماه بود که اولین خبر توسط رسانههای رسمی داخل کشور منتشر گردید و موجب آن شد که روایت اول خبر از ایران اینترنشنال برای امنیتیسازی حادثهای که منجر به شهادت این دو پاسدار شد، سلب شود. اگرچه که این شبکه بعدتر همچنان سعی بر امنیتیسازی این حادثه کرد، اما این سوال پیش میآید که چرا منابع اطلاعاتی این شبکه مانند سایر حوادث سریعتر از این حادثه مطلع نشدند که به این شبکه اطلاعرسانی کنند!
با این حال شبکه ایران اینترنشنال همچنان هدف خود را پیگیری میکند؛ به دنبال این حادثه نیز اگرچه که میدانداری این خبر از آنها سلب شد، اما به نظر میرسد شبههآفرینی آنها به نقل از منابع اختصاصی و آگاهشان همچنان در دستور کار است.
اگرچه شبکه تلوزیونی ایران اینترنشنال ادعا میکند توسط منابع مالی مستقل حمایت میشود و خود را یک رسانه حرفهای معرفی میکند که به صورت مستقل در پی پوشش پیوسته اخبار است، اما به نظر میرسد که در جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی موفق شده است به عنوان یکی از اصلیترین بازیگران و ابزارهای سازمان جاسوسی موساد مورد بهره برداری قرار بگیرد.
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، ارتباط رسانههای خارجی که توسط دولتها حمایت میشوند با سازمانهای جاسوسی امر پنهانی نیست، اما مسأله این است که تاکنون هیچیک از این رسانهها سعی نکردهاند مانند شبکه ایران اینترنشنال بصورت عینی ارتباط خود را با نهادهای جاسوسی آشکار کنند.
ارتباط رسانه با سازمان جاسوسی اگرچه که برای یک رسانه میتواند مزیتهای اطلاعاتی به همراه داشته باشد، اما به نظر میرسد که این شبکه حاضر شده برای اهداف این سازمان جاسوسی دست به انتشار هر نوع شایعه و خبر تأیید نشدهای بزند. امری که میتواند به ژست حرفهای این شبکه لطمه جدی وارد کند.
براساس گزارش مرکز مقابله با شایعات سایبری سازمان فضای مجازی سراج، البته به نظر میرسد این رسانه با آگاهی حاضر به فدا کردن پرستیژ حرفهای خود شده است. امید مدیران این شبکه به آن است که در شرایط خاص کشور، از هر ابزاری برای بر آشفته کردن جریان افکار عمومی استفاده کنند.
برای مثال به دنبال حذف ارز ترجیحی توسط دولت در ایران، این شبکه برای نشان دادن فضای متلهب اعتراضات در کشور اقدام به انتشار ویدئوها و فیلمهای آرشیوی کرد؛ اقدامی که اگرچه ناامیدی مخاطبان این شبکه را به همراه خواهد داشت اما به نظر میرسد آنها تمام امید را برای بهرهبرداری از این شرایط به نفع اهداف خود بسته و روی از دست رفتن حتی بخشی از مخاطبینشان قمار کردهاند.